English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (7597 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anti meran gambit U گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
semi meran U شبه مران در دفاع مران
accelerated meran U مران شتابان دلار دفاع اسلاو
meran defence U دفاع مران
gambit U شروع بازی شطرنج
gambit U از دست دادن یکی دو پیاده در برابرتحصیل امتیازاتی
gambit U بذله موضوع بحث
gambit U قربانی پیاده شطرنج در گشایش
from gambit U وامبی فروم در گشایش برد
gambit U گامبی
polerio's gambit U گامبی پولریو
philidor gambit U گامبی گرکو-فیلیدور در گامبی شاه شطرنج
philidor gambit U گامبی فیلیدور
paris gambit U گامبی پاریس شطرنج
muzio gambit U گامبی موتسیو در گامبی شاه شطرنج
mason gambit U گامبی میسن در گامبی شاه گامبی کرس
polerio's gambit U حمله فگالتو
polish gambit U گامبی لهستانی
volga gambit U گامبی ولگا در پیاده وزیرشطرنج
steinitz gambit U گامبی اشتاینیتس در بازی شطرنج وینی
staunton gambit U گامبی استاونتن در دفاع هلندی
scotch gambit U گامبی اسکاتلندی درگشایش اسکاتلندی شطرنج
rice gambit U گامبی رایس در گامبی کیزریتسکی
reti gambit U گامبی رتی در گشایش رتی شطرنج
queen's gambit U گامبی وزیر شطرنج
polish gambit U گامبی زوکرتورت
lvov gambit U گامبی زوکرتورت
lvov gambit U گامبی لووف
breyer gambit U گامبی بریر در گامبی شاه شطرنج
counter gambit U گامبی متقابل
cunningham gambit U گامبی کانینگم در گامبی شاه شطرنج
danish gambit U گامبی دانمارکی در بازی مرکزی شطرنج
kieseritzky gambit U گامبی کیزریتسکی در گامبی شاه شطرنج
evans gambit U گامبی اوانس
evans gambit U گامبی اونز
gambit of aleppo U گامبی حلب
gambit of aleppo U نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
goring gambit U گامبی گورینگ در بازی شطرنج اسکاتلندی
hanstein gambit U گامبی هانشتاین در گامبی شاه شطرنج
keres gambit U گامبی کرس
keres gambit U گامبی میسن
king's gambit U گامبی شاه شطرنج
latvian gambit U گامبی لاتویایی
lemberg gambit U گامبی لمبرگ
lemberg gambit U گامبی زوکرتورت
benko gambit U گامبی بنکو در دفاع بنونی شطرنج
zukertort gambit U گامبی زوکرتورت
allgaier gambit U گامبی الگایر در گامبی شاه شطرنج
alleppo gambit U گامبی حلب
adams gambit U گامبی ادامز در بازی وینی
alleppo gambit U گامبی الپو
morra gambit U گامبی مورا در دفاع سیسیلی شطرنج
alfred wolf gambit U گامبی لاندشتراسه
hennig schara gambit U گامبی هنیگ- شارا دردفاع تاراش
milner bary gambit U گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
alfred wolf gambit U گامبی الفرد وولف در گشایش رتی شطرنج
albin counter gambit U گامبی متقابل البین در گامبی وزیر شطرنج
king's gambit declined U گامبی شاه پذیرفته نشده
king's bishop gambit U گامبی فیل شاه در گامبی شاه شطرنج
lesser bishop's gambit U گامبی فیل کوچک در گامبی شاه شطرنج
falkbeer counter gambit U گامبی متقابل فالکبیر درگامبی شاه شطرنج
greco counter gambit U گامبی لاتویایی شطرنج
greco counter gambit U گامبی متقابل گرکو
benoni counter gambit U گامبی متقابل بنونی
blackmar diemer gambit U گامبی بلکمر- دیمر در پیاه وزیر شطرنج
queen's gambit accepted U گامبی وزیر پذیرفته شده
queen's gambit declined U گامبی وزیر پذیرفته نشده
blamenfeld counter gambit U گامبی متقابل بلومنفند دردفاع بنونی
queen's pawn counter gambit U گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
anti- U سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti- U به معنای "مخالف "
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti U انتی
anti U در مقابل
anti U ضد
anti U مخالف علیه
anti U پاد
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti thesis U نقیض
anti thesis U وضع مقابل
anti thesis U انتی تز
anti-freeze U ضد یخ
anti thesis U برابر نهاد
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-moth U مواد ضد بید فرش
anti-freeze U آبگونهی ضد یخ
anti-freeze U پاد یخ
anti-histamine U آنتی هیستامین
anti-histamine U ضد هیستامین
anti-heroes U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines U ضد هیستامین
anti-histamines U آنتی هیستامین
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-pollutant U پادآلودگی
anti-clockwise U بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-pollutants U پادآلودگی
anti-tank U ضد تانک
anti-theft U دزدگیر
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
anti cyclical U ضد دورهای
anti freezer U ضد یخ
anti freezer U ضد انجماد
anti g suit U لباس ضد فشار ثقل
anti g suit U لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti-Semites U مخالف اقوام سامی
anti icing U ضد یخ
anti-Semites U ضد یهود
anti-Semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semite U ضد یهود
anti semite U مخالف اقوام سامی
anti social U ضد اجتماعی
anti-social U ضد اجتماعی
anti-aircraft U ضد هواپیما
anti aircraft U ضد هوایی
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
anti detonation U ضد بدسوزی
anti air U ضد هواپیمایی
anti tr switch U کلید ضد فرگیر
anti capitalist U ضد سرمایه داری
anti dumping U ضد دامپینگ
anti dumping U مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti semite U ضد یهود
anti-Semitism U مخالف با یهودیان
anti-Semitic U مخالف نژاد سامی
anti skid U ضد لغزش
anti-hero U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti aircraft U پدافند هوایی
anti semitism U مخالف با یهودیان
anti socialist U ضد سوسیالیستی
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti sepsis U جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti semitic U ضد یهودی
anti matter U ضد ماده
anti particle U ضد ذره
anti derivative U ضد مشتق
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
anti-vibration handle U دستهضدلغزش
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti-radar missile U گلولهموشکضدرادار
anti-friction pad U لایهضداصطکاک
anti-slip shoe U پایهضدلغزش
anti-tank missile U گلولهموشکضدتانک
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
anti-tank rocket U موشکضدتانک
anti-ship missile U گلولهموشکضدناو
anti strokes line U خط انتی استوکسی
Anti – corruption campaign . U مبارزه با فساد
anti skid chain U زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti inflationary policy U ضد تورمی
anti interference capacitor U خازن ضد تداخل
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
anti knock property U درجه اکتان
anti knock property U خاصیت ضدضربه
anti friction bearing U یاطاقان غلطکی
anti menchanized defense U پدافند ضد مکانیزه
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
anti propeller end U انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti trust law U قانون ضد تراست
anti skid protection U حفافت از لغزش
anti skid system U سیستم ضد لغزش
anti slip plate U ورقه ضد لغزش
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
anti induction cable U کابل ضد القا
anti icing fluid U مایع ضد یخ
anti comintern pact U ...anti
anti corrosion composition U رنگ ضد زنگ
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
anti dazzle vizor U افتابگیر
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti freeze pump U پمپ ضد یخ
anti development policy U سیاست ضد توسعه
anti hum condenser U خازن ضد پارازیت
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti flouing paint U رنگ ضد خزه
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
anti drumming sheet U ورق ضد تورم
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
sherman anti trust act U قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
service anti gas respirator U ماسک ضد گاز
anti-torque tail rotor U دم چرخانضدلفزش
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com